تقویت دولت یا توانمندسازی ملت ؟!
تقویت دولت یا توانمندسازی ملت ؟!
مرحوم محمد علی مرادی
• ما فکر میکنیم اگر دولت را تقویت کنیم و مؤلفه اصلی آن را نظامیگری قرار دهیم پیروز خواهیم شد در صورتی که این نقطه شکست ماست. ما باید به این سؤال پاسخ میدادیم چگونه میشود انسان ایرانی رشدیافته شود، نه اینکه چگونه میشود اسلحه بهتری داشت بلکه چگونه میشود اندیشه بهتری داشت و اشخاص رشدیافتهتری داشت. بهجای تجهیز لشگر نظامی باید «آموزش و پرورش» را توسعه میدادیم تا خودمان بتوانیم اسلحه بسازیم، این خطای تاریخی ما بود. حالا ما همه میخواهیم یا دولت را تقویت کنیم یا دولت را سرنگون کنیم؛ مثلاً خود ما در زمان شاه چنین قصدی داشتیم و حالا میخواهیم دولت را تقویت کنیم یا بعضی شاید بخواهند دولت را سرنگون کنند اما هیچکس نمیخواهد در حوزههای پایین کار کند و نسل تربیت کند.
• من اصلاً کاری به دولت فعلی ندارم. بحث من سیاسی نیست بلکه کاملا آموزشی است. من میپرسم که تکتک ما چهقدر دغدغه نسل توانمند داریم و میخواهیم در حد توانمان انسانسازی کنیم. دانشجوی خود من میتواند ساعت 2 بعد از نیمهشب زنگ بزند تا با هم متن بخوانیم. تنها چیزی که من از او میخواهم عشق و علاقه است. این کاری است که ما کمتر کردهایم. ما باید ابتدا توپخانه نظریمان را بسازیم تا اگر لازم شد به سلاح هم بیندیشیم. ما در اثر آن شکست تاریخی از اندیشه غافل شدیم اگرچه ما تا زمان ملاصدرا و دشتکی اندیشمند به معنی واقعی داشتهایم ولی از آن به بعد اغلب سیاستمداران و سرداران چهرههای تاریخی ما هستند.
• من اصلاح این رویه را از خودم شروع کردم و هیچ گلهای از کسی ندارم و توقعی هم ندارم چون تا انسانها توسعه نیابند کاری از دست دولت ها برنمیآید. باید انسان ایرانی شخصیت بیابد یعنی اینکه وجود ارزشمند خودش را نه در فحش دادن به غرب و نه در خودباختگی در مقابل غرب ببیند. این مشکلی است که حتی در دانشمندان جامعه ما دیده میشود. ما از به کار بردن واژههای غربی در گفتههای علمیمان احساس خوبی پیدا میکنیم و تئوریهای اندیشمندان غربی برای ما خیلی ارزشمند است در عین حال به آنها فحش هم میدهیم.
• دلیل این رفتار این است که ما هنوز خودمان را به اندازه کافی قوام ندادهایم. حرف ما به غربی ها این است که ما مثل شما نیستیم، شما هم مثل ما نیستید. ما باید دربیابیم چگونه میتوانیم از فرهنگ گذشته خودمان بهرهمند شویم، علیرغم این که در فضای دنیای مدرن زندگی میکنیم ما باید این پدیدههای جدید را بفلسفیم. اینکه بعضی آقایان متون غربی یا حتی کهن اسلامی را بازخوانی میکنند دردی را دوا نمیکند. برای شما مثالی میزنم؛ من وقتی در کودکی شاگرد بنا بودم به ما میگفتند آجرهای این خانههای قدیمی را با تیشه پاک کنیم تا در بناهای جدید استفاده شود فرهنگ گذشته ما حکم آن خانه قدیمی را دارد که نمیشود دوباره آن را ساخت ولی باید با محتوای آن بنایی در خور امروز ساخت. برای چنین پروژههایی کسی تره هم خرد نمیکند!
دیدگاهتان را بنویسید