امام خمینی ره و علم دینی

علم دینی اصطلاحی نوپدید در ادبیات علمی و دینی ماست که نیاز به تبیین و توضیح دارد. علاوه بر معانی تصوری علم دینی، بحث‌های زیادی بر سر امکان تحقق علم دینی هم درگرفته است. آیا علم قابل دینی‌شدن است؟ وجه تمایز علم دینی با علم غیردینی چیست؟ آیا همه علوم می توانند وصف «دینی بودن» را قبول کنند؟
• اگر گاهى انبيا و مرسلين آثار و خواص مطعومات را بيان فرموده‏اند، نظرشان نظر طبى نبوده است، چنانكه اطبا نظر به آثار و خواص اغذيه مى‏كنند و آثار آنها را بيان مى‏نمايند و مرادشان بيان تأثير و خاصيت آنها در فربهى بدن و يا تقويت كبد و يا زيادى خون است؛ بلكه اين گونه آثار از نظر انبيا كنار بوده است، و نظر ايشان به همان جهت مواد اغذيه است كه موجب صفاى روحى و توجه به كمال و قبول فيض و كمالات مى‏باشد.

• اگر پيامبرى در مورد آثار و خواص خربزه- مثلًا- سخنى فرموده و به آن ترغيب و تحريص نموده است، همان جنبه و خاصيتش را كه موجب لطافت روح و صفاى ذات و لطافت وجود است در نظر دارد.

• و اگر طبيب خاصيت آن را بيان كرده و به آن ترغيب نمايد، نظر به چاق نمودن جسم و كلفت نمودن گردن انسان دارد و هرگز اطبا و حكماى طبيعى با عقولشان نمى‏توانند بيشتر از اين آثار را بفهمند؛ آثار و خواص اشياء را از آن حيث كه دخالت در سعادت ذاتيه و صفاى وجود و ضياء ذوات دارند، فقط سلسله انبيا و مرسلين به تعليم الهى و غيبى مى‏دانند.

• ممكن است غذايى در مذاق و ذائقه نوع مردم، طعم و حظّ و لذت قابل اهميت نداشته باشد، بلكه خوش نيايد، اما خاصيت لطافت وجودى و قبول فيض و كمالات را بيشتر داشته باشد، و اى بسا اغذيه‏اى كه در ذائقه مردم، خوش‏طعم و گوارا باشد ولى ماده‏اش صلب و غير قابل براى كمالات و فيوضات باشد و كدورت و ظلمت وجودى و صلابت داشته باشد.

• اگر در ابواب اطعمه و اشربه كتب فقهيه در لسان انبيا و ائمه هدى از برخى مواد غذايى انتقاد شده و طباع را از آنها تنفّر داده‏اند و يا به بعضى تحريص و ترغيب نموده‏اند و بعضى از مواد را تحريم فرموده‏اند و بعضى را مستحب و مباح اعلام نموده‏اند، نظرشان به تحريص بر خوردن و خدمت به بطن نيست؛ زيرا اين كار، شأن انبيا نمى‏باشد بلكه شأن طبّاخين است؛ زيرا آنها كه به نام خدمت به بشريت بشر و روحانيت انسان و صفاى ذوات و روحيات و تنوير قلوب و افكار خود را معرفى نموده‏اند، مرام و منظور خود را تعقيب مى‏نمايند نه دعوت به دنيا و خوردن و نوشيدن، و در هر حكمى اصل منظور خود را در نظر دارند كه توده بشر را به عالم نور گسيل دهند و قلوب را به مبدأ عالم جلب نمايند و صفحه الهى وجود انسانى را صيقل و صاف و زلال نمايند، و در همان تحريص و ترغيب به اغذيه، استكمال وجود بشر و صفاى ذات افراد انسان را در نظر دارند.

• تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره، ج‏3، ص: 336

دیدگاهتان را بنویسید

تلفن همراه *

error: مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه