مدرنیته نیاز به کالبدشکافی دارد
مدرنیته نیاز به کالبدشکافی دارد
آیت الله صادق آملی لاریجانی
• در مغرب زمین قرن ها است که علوم انسانی پیشتاز بوده تا حدی که امروز دیگر مقوله تعامل علوم ریاضیات و علوم طبیعی از بین رفته و هر کدام حرفی برای گفتن دارند.
• مطالعه و پیشرفت علوم انسانی در غرب با نگاه لیبرالیسم رشد کرده است که لیبرالیسم تابع مدرنیته بوده در حالی که خود مدرنیته هم نیاز به کالبد شکافی اساسی دارد.
• درحالی که متفکران غربی کالبد شکافی مدرنیته و علوم انسانی را آغاز کرده اند در کشور ما طرفداران علوم اجتماعی از غرب الگوبرداری می کنند و توجه خاصی به مبانی علوم ندارند. در واقع می توان گفت که اسلام یکی از قربانیان توسعه علوم انسانی در غرب است.
• در یادگیری و مطالعه علوم انسانی تعصبی به غربی یا شرقی بودن آن نداریم، مهم بصیرت است تا در حین آموزش از دین خارج نشویم که بارها مقام معظم رهبری در این مورد توصیه و هشدار داده اند.
• بحث تحول در علوم انسانی آنقدر مهم است که باید برای آن نیرو و توان زیادی گذاشت و توقع هم نداشته باشید ظرف مدت امروز و فردا این تحول انجام شود زیرا نیاز به کار فنی و استفاده از کارشناسان زبده و روحانیون دارد.
• برخی روشنفکران ادعا کرده اند هدف ما در بحث تحول علوم انسانی حفظ نظام و ولایت فقیه است و اگر ما همین علوم انسانی بر پایه سکولار را ادامه دهیم دیگر جایی برای ولایت فقیه باقی نمی ماند.
• اول اینکه ما قصد سیاسی کردن علوم انسانی را نداریم و دوم آنکه به دنبال این هستیم که چگونه می توان اسلام را وارد علوم انسانی که قرن هاست پایه گذاری شده وارد کنیم.
• اینکه ما بخواهیم در مورد رفتار انسانی نظریاتی را بیان کنیم در ابتدا باید انسان را به درستی بشناسیم و شناخت انسان از راه دین و آموزه ها و تعالیم دینی و ارتباط انسان با جهان بهتر و شفاف تر است.
• قبل از پرداختن به علوم انسانی باید ابتدا علم را تعریف کرد. اینکه غربی ها و بسیاری از کارشناسان می گویند ما در علم باید بی طرف باشیم آیا صحیح است؟ به عنوان مثال من بمب اتم را می سازم و به من هم ربطی ندارد برای چه استفاده می شود و یا اینکه هدف ناسا برای من اهمیتی ندارد در حالی که یک عالم نمی تواند بی طرف باشد و یک مسلمان در تعریف هدف علم از دین کمک می گیرد.
• مسیر دیگر بحث هدف در علوم است؛ چه بسیار افرادی که میگویند ما کاری به این نداریم که هدف از علم و دستاوردها چیست و مدعی هستند علم بیطرف است. حال آنکه این تز سال ها بر جهان سیطره داشت. یکی از مسائل مهم برای ما که به دین اسلام اعتقاد داریم اعمال و رفتاری است که انجام میدهیم. معلوم شده است که تز بیطرفی حرف نامعقولی است و نمیشود که عالم وارد حیطهای شود و اعلام کند که بیطرف است.
• یک تلقی نادرست از ورود دین و اسلام به علوم انسانی این است که می گویند که باید ریاضیات یا فیزیک را از درون قرآن درآوریم در حالی که اشتباه است زیرا استفاده از تعالیم دینی در تحول علوم انسانی راهکارها و شیوه های خاصی دارد. مثلا یک روانشناس مسلمان نماز می خواند، روزه می گیرد و خدا را هم قبول دارد و روانشناس موفقی هم است.
• باید تلاش کنیم بفهمیم مقصود ما از اسلامی کردن علوم انسانی چیست و چه چیزی را میتوانیم در آن تصرف کنیم. ما نمیخواهیم نقل را به جای عقل بگذاریم. نگاه ما به بازسازی علوم انسانی توجیه معقولی دارد و آن این است که ما ایمان به دینی داریم که دارای آموزههای متنوع در زمینههای مختلف مانند حقیقت انسان، جهان و رابطه بین این دو دارد طبیعی است که ما بیندیشیم که چنین دینی نسبت به علوم انسانی صاحب نظر باشد.
دیدگاهتان را بنویسید